بازم اومدم!
نمیشه مدت زیادی از عادت ها و اعتیادها دور موند. نمیدونم این اعتیاد محسوب میشه یا نه؟ اعتیاد روشن فکر گون!
اعتیاد چوسی اومدن! پی پی زیادی خوردن.
مثل تلاش بی فرجام زن میانسال و فربه خانه دار برای رژیم گرفتن و لاغر شدن. آب کرفس و گریپ فروت.
خوب از این حرفا که بگذریم، دارم سعی میکنم اخلاق های مزخرفم رو بذارم کنار. مثلا انزوا طلبی. واسه همین امروز رفتم یکی رو دیدم! باور کن واسه من کلی پیشرفته! دقیقا خودم رو به زور کشیدم بیرون که برم ببینمش. حتی سعی کردم از این سرمای افتضاح لذت ببرم. و بردم!
نمیدونم این یکی وبلاگ چقدر طول میکشه. شاید الان بازش کردم چون حالم گرفته شده...چون مثل همیشه درگیر احساساتی شدم که واسه هر کسی کشنده اس. خودش هم داره میخونه! یعنی بهش میگم بخونه. اما نمیدونه که خودشه!
2 نظرات:
عزیزم ممنون که گفتی بیام بخونم. می دونم درگیر من شدی. می دونم عاشق من شدی. چی کار کنم دیگه. ایشالا یه شب از خجالتت در میام :دی :پی
اون مثال رژیم زن خانه دار میانسال رو واقعاً درست اومدی. مردک مگه ما مسخره ات هستیم که هر 3 ماه یه بار بلاگ عوض می کنی؟! شدی عین این کولی ها!
ارسال یک نظر