۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

صبح بخیر تهران

1 نظرات
ببینید دوستان، هدفون از مهم ترین وسایل زندگیه. نه این که جزو وسایل رفاهی محسوب بشه ها، ضروریه! اصن در حد مسواک و کاندوم مطرح میشه. حالا کاندوم اونقد ضروری نیس...میشه از کیسه فریزر و کش ماست هم استفاده کرد. بعله آقا این هدفون ما خراب شده. اصولا خرابی هدفون به یک حالت اتفاق میفته. اول صداش کم میشه بعد صدای یکی از گوشی ها کمتر میشه بعد کلا صدای اون گوشی خیلی کم میشه و نصفه میشنوی. انگار توی سرت آب باشه و کلتو کج کرده باشی بعد یکی واسه بشاشه تو آن آبه و روی آب موج درست بشه. موج کج. یه چیز رو اعصابیه. وختی کلا یه گوشی قطع بشه، ینی آدم باید بره هدفون جدید بخره. الان من در این وضعیت هستم. بعله!
امروز صب تو تاکسی بودم و این فیض اجباری نصیب من شد که رادیو گوش کنم. یه برنامه ای بود به اسم سلام جوون یا همچین چیزی. بعدش ملت زنگ میزدن مشکلات و مسایلشون رو مطرح میکردن. بعدش یه یارویی زنگ زد گف شنیده که قراره توی اتوبان بین خطوط رانندگی کنن ولی کارسختیه چون که یه جاهایی دو لاین داره یه جاهایی سه لاین و ایشون گه گیجه گرفتن و این چجور قانونیه. حالا من موندم این یارو مثلن دیشب فهمیده که باید بین خطوط حرکت کنه؟ بعد خانوم مجری برنامه گف که آقا قانونه دیگه کس نگو تو رو خدا حتی اگه یه جا کس قاط زدی دلیل نمیشه مث عمله ها رانندگی کنی که. بعدش این برنامه تموم شد. یکی اومد در مورد صندلی های استادیوم آزادی حرف زد. گف که قدیما تو استادیوم صندلی نبوده و مردم کونشون رو رو سیمان میذاشتن. بلیتش هم پونزده تومن بوده. اونخ نمیونم کجای استادیوم چارتا صندلی بوده که یه عده انسان خرده بورژوا میرفتن اونجا چون بلیتش شص تومن بوده. اما الان حتی در ردیف های اول و دوم استادیوم هم صندلی هس که کون تماشاچیان عزیز رو سیمان یخ نکنه. حتی تو تبریز هم اومدن صندلی گذاشتن. بعد یه سری انسان تماشاچی نما میان از این صندلیا به عنوان سنگ و کلوخ استفاده میکنن و اینارو میکنن میندازن وسط زمین. آخه این حقه؟ نه شما بگین این کار درسته؟ اصن چرا باید صاحاب استادیوم هزینه کنه بره صندلی بخره؟ تازه صندلی های تبریز کلی شیک میباشند! خو نکن حیوون! اصن باید اینجا هم مث خارج بشه، صندلی ها شماره دارن بعدش هر کی صندلیشو پرتاب کنه وسط زمین میرن پیداش میکنن و کونش میذارن. اینجا یه مشت تماشاچی نما میان خودشون رو عن میکنن.
آقا این کلمه تماشاچی نما خیلی باحاله. ینی این که اونایی که میان اونجا کون وارونه میدن در واقع تماشاچی نیسن ها، یه سری اوباش معلوم الحال میباشند که کلا کارشون اینه که بیان استادیوم و کلوخ و صندلی بندازن وسط زمین. تو این مایه ها که "نه بابا ملت شهید پرور ما تماشاچای های خوبی هسن از این کارا نمیکنن، میشینن مث آدم دو انگشتی دست میزنن، یه سری هسن این وسط که اینا اصن تماشاچی نیسن، ولی شبیه تماشاچی ها هس، یه چیزی تو مایه های آفتاب پرست. بعد میان اونجا فش خار مادر میدن و همدیگر رو انگشت میکنن. اینا از مردم ما نیسن اینا کونی هسن" میکن یارو میخواد بده روش نمیشه. قضیه همینه حالا. 
در نتیجه بر همگان واضح و مبرهن است که هدفون چیز بسیار ضروری است که آدم باید بکنه تو گوشش تا مخش گاییده نشه.

هوم؟

0 نظرات
آقا یه بررسی اجمالی نشون میده که نود درصد گی ها یا معمار هسن، یا گرافیست. ینی ما انقد انسان های با شرف و هنرمندی هستیم؟ جالبیش اینه که نیم ساعت به موضوع فک کردم اما هیچ گونه کس شری به ذهنم نمیاد که در این مورد بنویسم. بعد  میخواسم یه خاطره در مورد یه خواب بنویسم. دیدم کلا اینجا نشسم دارم خواب تعریف میکنم. خب این که نشد زندگی. آدمی که کس نگه رو باید گرفت کرد...البته یه عده از عزیزان هستن که کس نمیگن اما بازم باید کردشن ینی اصن اینارو بکنی جوون میشی. میری بهشت و چندتا غلمان جیگر برنزه محشور میشی. دول دارن اندازه دول خر. بقرعان! آره. چی میگفتیم؟ آقا من یه هفته مریض بودم. کل زندگیم به هم ریخت . ینی از کار و زندگی موندم و اینا. بدیش این بود که بعدش اصن دوس نداشتم خوب بشم. چون وختی خوب شدم باید میرفتم سر کار و بعد از سه روز استراحت مطلق و گشاد بازی و علافی تو تختواب و جق گاه و بیگاه، خوب آدم زیاد دوس نداره بره سر کار.
ببخشین رفیقم داش میگف که بریم عکس بفرستیم واسه این یارو که از تو کیف مردم عکس میگیره. خودش که نمیگیره میگه خالیش کنین عکس بگیرین بفرستین. کار باحالیه ها! واقعن واسم جالبه بیبینم تو کیف مردم چی هس. 
چی میگفتیم؟ آهان. مریضی. بعد داشتم فک میکردم اگه یهو بفهمم سرطان دارم یا ایدز دارم یا دیابت یا خلاصه یه مرض ترسناک غیر قابل درمان چی کار میکنم مثلا؟ مثلا بابای آدم به آدم بگه چی شد ایدز گرفتی بهش چی میشه گف؟ مثلا به بابام بگم راستش با یکی آشنا شدم خیلی حشری بودیم، میخواس منو بکنه بعد کاندوم نداشتیم اما حالیمون نبود دیگه بی کاندوم کرد. آبش رو هم ریخ تو منم یه روز نگه داشتم در مقعد؟ خدایی نمیشه این چیزا رو به باباها گف. ایدز هم چیز بدیه. کسی هس که تا حالا مثلا یه بار هم سکس کحافظت نشده داشته باشه؟ هر کی بگه آره کس گفته! مث جق زدنه، هر کی بگه نمیزنه اصلا یا تا حالا نزده دروغ میگه مثه سگ. اصن اونجای آدم دروغگو. دروغ بده، هر کی دروغ بگه میره جهنم. از غلمان برنزه دول گنده هم خبری نیس. حتی ممکنه دیلدوی آتشین هم در ماتحتش فرو نکنن. ینی در این حد عذاب میبینه. 
البته جهنم بد نیس زیاد، هاته، گرمه خوش میگذره. بعد همه بچه باحالا هم اونجان. فردوسی اونجاس. الان گری مور و چاک شلداینر و دایمبگ درل هم اونجان. سالوادور دالی هم هس. اونخ اگه بری بهشت فقط بلال حبشی و شهید آوینی و بن لادن هسن اونجا. خدایی بشینی کنار اینا حوصلت سر میره. مثلا با بن لادن چی میخوای بگی؟ "راستی شنیدم هواپیما زدی به برج های دو قلو خار شیش هزار نفر آدمو گاییدی؟" بعدش اونم خنده ملیحی میکنه و میگه آره دیگه، جوون بودیم حوصله داشتیم برنامه ریزی میکردیم؟ نه آقا بیخیال. میریم جهنم با دایمبگ درل کس میگیم میخندیم. به جان خودم صفاش بیشتره.