۱۳۹۰ فروردین ۲۰, شنبه

پیاز شاشو

رفته بودم یه استودیو. وسط کار شاشم گرفت. رفتم تو توالت. فرنگی بود. نشستیم و مشغول شدیم.
کنار توالت یه کاغذ بود، روش یه سری جمله نوشته بود. باحال بود. فک کن بشینی و بشاشی و در اوج لذت جملات قصار (همینجوری مینویسنش؟) بخونی. احساس میکنی آدم روشن فکری هستی که میتونی در حین این لذت عظیم، بخونی و مفاهیم عمیقه ای رو درک کنی.
دو تا جمله بود بین اینا، که خیلی خوشمان آمد.
"من نمیگم عشق در نگاه اول بده، اما معتقدم باید برای بار دوم هم نگاه کرد"
"یک مرد همیشه میداند موهایش میریزند! نیازی نیست مدام بهش گوشزد کنین."
 بعله. بنده پیشنهاد میکنم این دو تا رو بنویسین رو یه کاغذی چیزی، بزارین تو جیبتون، این دفعه که رفتین شاش کنین، درآرین و نیگاش کنین، بخونین، عبرت بگیرین، گریه کنین حتا! بعدش زیپتون رو بکشین بالا. کاغذو بزارین تو جیبتون. بشینین پشت کامپیوتر، یه وبلاگی چیزی راه بندازین، کلی مفاهیم روشن فکرانه بنویسین توش.
اصن همینجوری شد که من شدم پیاز. داشتم شاش میکردم (من خیلی شاش میکنم) (چه جالب الان دچار دجاوو شدم!). بعله داشتم شاش میکردم، گفتم که خیلی شاش میکنم؟ آره والا! هر کاری میخوام بکنم، شاشم میگیره، یه مدت میرفتیم ماموریت. بعد مثلا میخواسیم از هتل بریم به محل کار، شاشم میگرف. میرسیدیم اونجا، دوباره میرفتم توالت. مثلن به یه نقطه حساس کار میرسیدیم، من میگفتین صب کنین صب کنین، دوان دوان میرفتم دسشوری. حتی یه رفیقی دارم، اسمشو نمیارم، من هربار اینو میبینم جیشم میگیره، آنلاین میشه تو جی تالک پی ام میده، مثانه من یهو زرتی پر میشه، لبالب! اصن انگار یه سری مشکلی چیزی تو کودکی داشتم، بعد الان اینجوری خودشو نشون میده، بهم تجاوز نشده تو کودکی، احتمالا شاش داشتم، بابام نذاشته برم خودمو خلاص کنم، بعدش دپرس شدم. اونخ الان که استرس میگیرم، این مغزه شیر آب کلیه ما رو وا میکنه، اونم شلپی خالی میکنه تو این مثانه بیچاره، ینی الان باورتون نمیشه که دارم از شاش به خودم میپیچم، اما باید اینو تموم کنم.
آره دیگه، رفتم بشاشم، بهم الهام شد، تشنج کردم افتادم کف توالت، جیشی شدم، یه نوری تابید روم، از لای سقف، از آسمون، نمیدونم از کجا، اما تابید دیگه. سیفید بود این نوره. به رنگ وسط پیاز. دچار استحاله شدم. بعدش پاشدم اومدم نشستم اینجا. کس گفتم واسه خودم.

2 نظرات:

ناشناس گفت...

آخه شاشو
مگه ما شاش تو هستیم که
اینجا هی شاش می گی؟
:دی

virgin گفت...

ببین شاش از واقعیت های زندگیه
می گه جیش کُن تا کام رَوا باشی !
تو آدم رئالیستی هستی که این موضوعِ مهم رو فراموش نمی کنی

ارسال یک نظر